التماست نمیکنم!
هرگز گمان نکن که این واژه را در وادی آوازهای من
خواهی شنید !
تنها مینویسم: بیـــــــــــا!بیا و لحظه ای کنار فانوس
نفس های من آرام بگیر!
نگاه کن! ساعت از سکوت ترانه هم گذشته است!
اگر نگاه گمانم به راه آمدنت نبود
ساعتی پیش?
این انتظار شبانه را به خلوت ناب خوابهای تو میسپردم!
حالا هم ? به چراغ همین کوچه کوتاهمان قسم!
بارش قطره ای از ابر بارانی نگاهم کافیست ? تا از
تنگه تولد ترانه عبور کنی !
اما? تو را به جان نفسهای نرم کبوتران هره نشین !
بیا و امشب را
بی واسطه سکسکه های گریه کنارم باش!
مگر چه می شود?
یکبار بی پوشش پرده باران تماشایت کنم؟هـــــا؟
چــــــــه میشود؟؟؟
گل نیست چنین سر کش و زیبا که تویی
مه نیست بدین گونه فریبا که تویی
غم بر سر غم ریخته آنجا که منم
دل بر سر دل ریخته آنجا که تویی
باز کن آغوش خود ای همنفس
بی نیازم کن دگر از همه کس
تا بگویم راز عشق در گوش تو
حل شوم در گرمیه آغوش تو
ای که طوفان در دلم انگیختی
تو مرا از نو به عشق آمیختی
ای نفسهایت نسیم سبزه زار
سقف خانه پر شد از عطر بهار
ای که طوفان در دلم انگیختی
تو مرا از نو به عشق آمیختی
ای دو چشمت رنگ دشت سوخته
آتشی در جان من افروخته
رخت عشقی بر تن عریان من
بوسه هایت نم نم باران من
می فشارد قلب من را اسم تو
جسم من جاری شده در جسم تو
ای نفسهایت نسیم سبزه زار
سقف خانه پر شد از عطر بهار
گاهی از من عاشقانه یاد کن
تو به یادم بوسه ای بر باد کن
نامه های عاشقانه را تو پاره کــــــــن
عاشقانه های بی بهانه را تو نامه کن
گم شدم میان تارو پود هستــــــــــی ات
این تمام هستی مرا دوباره کــــــــــــــن
همیشه یادت در یادم است
سقف دلم از برای تو می چکد
چکه چکه
ولی همچنان به آسمان می نگرم شاید
مانند ستاره به من چشمک زدی...
و برایت می نویسم
و می خوانم تو را
تو را که آنقدر از من دوری که مرا نخواهی دید
هر چند در مقابل ِ منی
نگاهم را نخواهی خواند
هر چند چشمانت بر چشمانم خیره مانده
زیرا
هرگز تو را آنگونه نمی نگرم که
یقین کنی دوستت دارم !!!
دوستم داشته باش دوستم داشته باش، دوستم داشته باش بادها دلتنگ اند ، دستها بیهوده چشم ها بی رنگ اند دوستم داشته باش ، شهرها می لرزند ، برگها می سوزند ، یادها می گندند باز شو تا پرواز ، سبزشو از آواز آشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز دوستم داشته باش سیبها خشکیده ، یاسها پوسیده شیرهم ترسیده دوستم داشته باش عطرها در راه اند ، دوستت دارم ها آه چه کوتاه اند………… دوستت خواهم داشت ، بیشتراز باران گرم تراز لبخند ، داغ چون تابستان دوستت خواهم داشت ، شادترخواهم شد ناب تر، روشن تر ، بارور خواهم شد دوستم داشته باش ، برگ را باور کن آفتابی تر شو ، باغ را از برکن دوستم داشته باش عطرها در راه اند ، دوستت دارم ها آه چه کوتاه اند………… خواب دیدم در خواب ، آب آبی تر بود روز پرسوز نبود ، زخم شرم آوربود خواب دیدم درتو، رود ازتب می سوخت نورگیسومی بافت ، باغچه گل می دوخت دوستم داشته باش عطرها در راه اند ، دوستت دارم ها آه چه کوتاه اند…………
تا وقتی که تو هستی، تا لحظه ای که یاد تو در خاطر من جاریست!
تا زمانی که دستهای گرمت همراه دستای خسته ای منه!
تا وقتی که نگاهت تنها پناهگاه و تکیه گاه نگاه سرگردان منه!
تا زمانی که تو همسفر جاده زندگی من هستی!
تا وقتی که شونه های تو امن ترین جای دنیاست برای من!
من زنده هستم! برای زندگی کردن با تو!
خوب مادر (مادر نه ما ، در) این قسمت روش های بسیار موثر(( ببخشید))
گشاد بازی رو به شما آموزش میدیم .
تنبلهای عزیز توجه فرمایند دستورالعملهای جدید رسید:
سعی کنید روزها استراحت کنید تا شبها راحت بتوانید بخوابید .
در نزدیکی تخت خوابتان صندلی بگذارید تا اگر از خواب بیدار شدید روی آن
نشته و استراحت کنید
ایستادن به رفتن، نشستن به ایستادن وخوابیدن به نشستن اولویت دارد
جایی که میتوانید بنشینید چرا می ایستید؟
کار امروز را به فردا موکول کنید و کار فردا را به پس فردا
اگر حس کار کردن به شما دست داد کمی صبر کنید تا این حس از شما
بگذرد
از همه دیر تر سر سفره رفته و زودتر بلند شوید تا زحمت چیدن و جمع کردن
سفره به شما تحمیل نشود
برای کار همیشه فرصت هست پس از استراحت غافل نشوید
در میهمانی ها حتما با خود بالش ببرید شاید فرصتی برای استراحت بدست
آوردید
به خواب نگویید کار دارم به کار بگویید خواب دارم
فرق من و تو:
گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم.
گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم.
گفتی من بجز تو به کسی فکر نمی کنم، گفتم اتفاقا من به خیلی ها فکر می کنم.
گفتی اگه بری با یکی دیگه من خودمو می کشم، گفتم اما اگه تو بری با یکی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه کنم.
گفتی ... ، گفتم... .
حالا فکر کردی فرق ما این هاست؟
نه! فرق ما اینه که: تو دروغ گفتی، من راستشو